داستان واقعی مردی که مادرش باعث میشه دست به کارهای غیر معمولی بزنه که تو این راه همسرش رو از دست میده اما روز خاکسپاری به دلیل طوفان نمیتونن کاری کنن وزنش …
کانال دوم کانال مورد خاص ساب کنید که کانال شنیدنی و دیدنی هست
/ @mowredekhas
سلام عشقا به کانال داستانهای واقعی شرقی غمگین خوش اومدین♀
دنیا باید متفاوتتر از اینی باشه که میشناسی
قراره اینجا کلی داستان و تجربهها و سرگذشتهای واقعی براتون روایت کنم
#داستان_واقعی
#طراوت
#شرقی_غمگین
تمامی داستانهای کانال واقعی هستن
شرقی غمگین راوی داستان زندگی شماست
برای حفظ حریم شخصی از اسامی غیر واقعی استفاده شده
(اگه دوست دارید داستان زندگیتون توی چنل روایت بشه به آدرس تلگرام پی ام بدین)
@sharghiieghamgin
با سابسکرایب کردن چنل خونوادهمونو بزرگ میکنید❤
لایک و کامنت فراموش نشه
دوستون دارم و برام مهم هستید❤❤
لینک تمام قسمتهای داستان نازگل
(پلی لیست)
• سرگذشت نازگل و خان و هوادار روستاییش
لینک پلی لیست داستان سریالی جذاب گلگون
• سرگذشت گلگون و دو برادر عاشق
پخش هر روز ساعت ۲ بعدظهر
———————
دیگر داستانهای واقعی کانال
شوهرم… بخاطر دوستم چیزی ازم خاست که شوک شدم…
• دوست شوهرم وقتی نماز میخوندم ز.یر چاد...
با اینکه مذهبی بودم شوهرمو خوب تامین میکردم ولی یهو گم شد…
• با اینکه مذهبی بودم شوهرمو خوب تامین ...
این داستان بینظیره. خودم هنوز تو شوک این داستانم |#داستان #داستان_واقعی
• این داستان بینظیره. خودم هنوز تو شوک ...
از ناپدریم به مسجد و حاجی معتمد محل پناه بردم غافل از اینکه تو زیرزمینش
• از ناپدریم به مسجد و حاجی معتمد محل پ...
چشمهام باعث شد روز عروسی خواهرم بجاش
• چشمهام باعث شد روز عروسی خواهرم بجاش...
زنم یه شبه ناپدید شد و سالها بعد خونهی دوستم چیزی دیدم که فهمیدم…
• زنم یه شبه ناپدید شد و سالها بعد خونه...
فک میکردم زن چادری و محجبهم… غافل از اینکه..
• فک میکردم زن چادری و محجبهم… غافل از...
شب عروسیم اتفاقی افتاد که سرنوشتم بطرز عجیبی تغییر کرد
• شب عروسیم اتفاقی افتاد که سرنوشتم بط...
زن شوهرم با پسرم… غیبش… زد… |
• زن شوهرم با پسرم… غیبش… زد… | #داستان...
قاضی سرشناس تو اون مهمونی عجیب چیزی ازم خواست که شوکه …
• قاضی سرشناس تو اون مهمونی عجیب چیزی ا...
فک میکردم برادرم… با..ر..داره غافل از اینکه …
• فک میکردم برادرم… با..ر..داره غافل از...
حاجی معروف زیر کتش چیزی نشونم داد که شوکه…
• پدر خواستگارم حاجی معروف زیر کتش چیزی...
شو..گر یه پسر نوجوون بودم اما شب تولدش بطرز عجیبی گم شد
• شو..گر یه پسر نوجوون بودم اما شب تولد...
داستان واقعی
داستان
پادکست
#سرگذشت #شرقی_غمگین